اشعار آیینی 6 سال پیش لینک مطلب دم افطار لب تشنه لبان دم افطار عجب میچسبد رطب تازه ی بین الحرمین جرعه ای آب به لب... میگویم ؛ به فدای لب عطشان حسیـن...! 0 لایک / 2 نظر / 19 بازدید ساقی تو راز بزرگ صبوری های من بودی بر سررسیدی که هر ورقش یعنی درد و بس که در روزهایش مردم زار میزند این همه صبوری بر تنم... محمدنجاری طب حاصل بین الحرمین جای خودش /عجب افطار ی تربت به دلم میچسپد! پرشین بلاگ Persianblog
ساقی تو راز بزرگ صبوری های من بودی بر سررسیدی که هر ورقش یعنی درد و بس که در روزهایش مردم زار میزند این همه صبوری بر تنم...
تو راز بزرگ صبوری های من بودی بر سررسیدی که هر ورقش یعنی درد و بس که در روزهایش مردم زار میزند این همه صبوری بر تنم...
طب حاصل بین الحرمین جای خودش /عجب افطار ی تربت به دلم میچسپد!